شکنجهگری که دموکراسیخواه شد!
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۰۰۴۳۶
پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) و مسئول مستقیم مأموریت اصلی این اداره، «مبارزه با تروریسم» که در آبانماه ۵۷ از ایران خارج شد و در چهاردهه گذشته جز انتشار کتاب خاطرات، گفتوگویی مختصر درباره آن و پخش صدایش در مستندی مربوط به امیرعباس هویدا، کمتر اجازه انتشار تصویری از خود را به رسانهها داده بود، حالا در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ با دختر و همسرش در تجمع مخالفان جمهوری اسلامی در لسآنجلس حاضر شده و عکس یادگاری گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست، انتشار این تصویر و تایید حضور و حمایت یکی از کلیدیترین چهرههای امنیتی حکومت پهلوی که در دستگیری، شکنجه و تیرباران فعالان سیاسی از چریک و تودهای و خَلقی گرفته تا ملیمذهبی و ۱۵ خردادی مسئولیت مستقیم داشته است، با انتقادات گستردهای از سوی کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شد و البته دفاع تمامقد سلطنتطلبان و حامیان رضا پهلوی را هم با خود به همراه آورد.
پرویز ثابتی متولد سنگسر سمنان در سال ۱۳۱۵ از خانوادهای مرفه، فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران از ۲۲ سالگی جذب سازمان اطلاعات و امنیت کشور شد و پس از مدتی ریاست در اداره یکم ساواک که کارهای مربوط به ستاد فرماندهی و اداری و استخدامی را انجام میداد، از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ به ریاست اداره سوم که مهمترین رکن ساواک محسوب میشد و مسئولیت امنیت داخلی را برعهده داشت منصوب شد. او پس از کشتار معترضان حکومت پهلوی در میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۵۷ و پیش از تیراندازی ماموران حکومتی به دانشآموزان حاضر در محوطه دانشگاه تهران در ۱۳ آبان همانسال با نام مستعار از فرودگاه مهرآباد ایران را به مقصد لندن ترک کرد.
ثابتی به روایت نزدیکانش درست نقطه مقابل سپهبد نعمتالله نصیری، مقام بالادستش در ساواک تلقی میشد؛ او «شیکپوش، مبادی آداب و باهوش» بود و آنطور که از در توصیفش از رضا براهنی نقل شده «اگر به خواستگاری خواهرت میآمد، نمیتوانستی جوابش کنی.» ثابتی نقش «مغز» ساواک را بازی میکرد و نصیری «مشت» سازمان اطلاعات و امنیت کشور محسوب میشد. او در اسرائیل و آمریکا دوره دیده بود و در مقابله ساواک با روشنفکران مخالف حکومت و مواجهه با فعالان سیاسی، ابزار شکنجه و برخوردهای خودسرانه را به عنوان حرف اول به کار میگرفت.
او در طول سالهای ۴۹ تا ۵۶ تمرکز خود را بر پروژهای موسوم به «مبارزه با تروریسم» در ساواک گذاشت که هدف اصلی آن ریشهکن کردن مبارزه مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود، روندی که کارنامه خشونتباری برای ثابتی و همکارانش در ساواک به جای گذاشت و نقطه آغازش را میتوان واقعه سیاهکل دانست که در پی حمله مسلحانه سازمان چریکهای فدایی خلق در ۱۹ بهمن ۴۹ به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل برای آزادی یکی از دستگیرشدگان عضو این سازمان، رخ داد. با این عملیات و رخدادهایی مشابه آن بود که ثابتی تصمیم گرفت عملاً هرکسی که ارتباطی چه دورادور و چه نزدیک با گروههای مسلح مخالف داشت از میان بردارد. حاصل این پروژه به کشتهشدن بیش از ۳۴۰ فعال سیاسی انجامید که ۱۷۷ تن از آنان در درگیری با نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادند و ۹۱ تن دیگر نیز با یا بدون محاکمه تیرباران شدند، ۴۲ تن هم زیر شکنجه در زندان جان دادند، ۱۵ نفر ناپدید شدند، هفت نفر خودکشی کردند و در نهایت ۹ تن نیز در صحنه ساختگی اقدام به فرار به قتل رسیدند.
در همان زمان تعداد زندانیان سیاسی ایران بین ۴ تا ۵ هزار نفر تخمین زده میشد و رویکرد ساواک در مواجهه با مخالفان حکومت هم این میزان را به افزایش هرچه بیشتر متمایل میکرد. در سال ۱۳۵۴ اعدام بیژن جزنی و هشت نفر از همراهانش بعد از هفت سال محکومیت در زندان در تپههای اوین با هدف نشاندادن ضرب شست به مخالفان مسلح همچنان فعال در کشور یکی دیگر از اقداماتی است که البته ثابتی هرگونه مشارکتی در آن را انکار میکند و علت کشتهشدن آنان را به اقدامشان برای فرار از زندان نسبت میدهد، ادعاهایی که مشابه آن را در مصاحبه یازده سال پیش خود هم تکرار کرد و وجود هرگونه شکنجه، اعدام بدون محاکمه و برخورد خشونتبار با زندانیان سیاسی را از اساس بیپایه خواند. او نه قبول کرد که بازجویی کرده و نه پذیرفت که شکنجهای در کمیته مشترک ضدخرابکاری صورت گرفته است.
حالا رخنمایی ثابتی در تجمع مخالفان جمهوری اسلامی در آمریکا بعد از بیش از ۴۰ سال و انتشار تصویر او در اینستاگرام دخترش که احتمالاً قرار بوده یک مانور رسانهای موفق برای سلطنتطلبان و حامیان رضا پهلوی باشد و توجه رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی را به آن تجمع جلب کند، با بازخوردهای انتقادی و اعتراضی که در توییتر و اینستاگرام گرفته و بهویژه با «منطق» و «ادبیات» خاص دفاعیاتی که از سوی حامیان حکومت پهلوی دریافت کرده، نهتنها به نتیجه مطلوبی منجر نشده بلکه به یادآوری کارنامه جنایات ساواک و به چالشکشیدن آنانی انجامیده که با شعار «آزادی و دموکراسی» پا به میدان مخالفت و مواجهه با جمهوری اسلامی گذاشتهاند اما نهتنها حضور چهرههایی همچون پرویز ثابتی را در تجمعات خود میپذیرند و تصویرش را رسانهای میکنند که مدافع او و اقداماتش در ساواک هم میشوند؛ کسانی که تکتک مسئولان جمهوری اسلامی را در طول چهل سال گذشته شایسته محاکمه و پاسخگویی برای اعمال و تصمیمات مرتبط یا نامرتبط با خود میدانند، در برابر کارنامه ثابتی در ساواک جز تحسین و تشویق و حمایت حرف دیگری ندارند.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: پرویز ثابتی ، ساواک
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: پرویز ثابتی ساواک جمهوری اسلامی پرویز ثابتی حکومت پهلوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۰۰۴۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمهای از بیکفایتی پهلوی
کتاب «ممل تهرونی» که از سوی نشر جمال منتشر شده، سری به دوران حکومت پهلوی میزند و نوجوان امروز را با بخشی از تاریخ کشور در آن دوران آشنا میکند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «ممل تهرونی» از جمله آثار نشر جمال در حوزه ادبیات انقلاب برای گروه سنی کودک و نوجوان است. این اثر که به قلم سیدسعید هاشمی نوشته شده، تلاش دارد با بیان خاطراتی از دهه 60، پیوندی میان نوجوان امروز با ماجراهای سالهای حکومت پهلوی برقرار کند. در معرفی این اثر آمده است: داستان کتاب «ممل تهرونی» دربارهٔ پسری به نام ممل است که در دههٔ 60 روایت میشود. در این کتاب نوجوانان با اتفاقاتی که کودکان و نوجوانان در آن دهه با آنها مواجه میشدند و خاطراتی که پدر و مادرشان در آن دوره داشتند، آشنا میشوند.
فاطمه شهروش، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی که به معرفی این کتاب پرداخته و برای انتشار در دسترس تسنیم قرار گرفته، نوشته است:
ممل یک پسربچه هفتهشت ساله است. پدر ممل اعتقاد دارد تابستانها وقت بچه در تهران تلف میشود. برای همین او را میفرستد قم پیش پدربزرگ و مادربزرگش. پدربزرگ ممل حجرهدار است و هر روز ممل را با خودش میبرد بازار؛ اما هنوز چند روزی از اقامت ممل در قم نگذشته که اتفاقات عجیب و غریبی در کوچهپسکوچههای محل رخ میدهد. سروکله غریبهای در شهر پیدا شده که میرود سراغ دختربچهها و زنها. طلاهایشان را میدزد و اگر مقاومت کنند بهشان آسیب میزند. تلاش مادربزرگ و پدربزرگ ممل برای دور نگه داشتن ممل از مهلکه بیفایده است.
ممل همه چیز را فهمیده و از اینکه به تنهایی به کوچه و خیابان برود، میترسد. از طرفی صدای مردم شهر به گوش پاسبانها و کلانتری نمیرسد. وقتی ریشسفیدها همراه آقابزرگ، پدربزرگ ممل، به کلانتری میروند تا از این اوضاع شکایت کنند، ستوان اینطور جوابشان را میدهد: «اگه امنیت ندارن، نذارید بیان توی کوچه. مقصر خود شما هستید. ما داریم تمام تلاش خودمون رو میکنیم. الان هم بیکار نیستیم. اعلیحضرت تازه به کشور برگشتند و ما میخواهیم یک جشن در شهر قم برگزار کنیم... حالا که خدا رو شکر خیانت مصدق و کاشانی برملا شد و اعلیحضرت به کشور برگشتن، به جای تشکر و قدردانی، اومدید لیچار میگید؟»
چرا نوجوان ایرانی هریپاتر میخواند، اما کتاب ایرانی نه؟ممل عکس محمدرضا شاه و و تیمسار زاهدی را در اتاق ستوان میبیند و بو میبرد که قضیه قرار نیست به این سادگیها حل شود. به این ترتیب نویسنده از دید ممل به گوشهای مبارزات مردم با رژیم حاکم و تلاشهایشان برای گرفتن حق اشاره میکند.
از آنجا که داستان در شهر قم دنبال میشود، مخاطب با شخصیتهای مذهبی و سیاسی آن دوره نظیر آقانجفی و آیتالله بروجردی نیز آشنا میشود. از محلههای قم نظیر چهارمردان و باجک نیز بارها در کتاب اشاره شده که آن را برای خوانندگان این شهر خواندنیتر و جذابتر میکند.
حرفهای درگوشی مردم کوچهوبازار و نوع برخوردشان با مأموران حکومتی به گونهای در کتاب بیان شده است که مخاطب را به خوبی با شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن زمان آشنا کرده تا به طور غیرمستقیم به بیکفایتی حاکمان این برهه تاریخی پی ببرند.
ممل تهرونی یک رمان 159 صفحهای است که پسربچههای بزرگتر از 9 سال از خواندنش لذت خواهند برد و به راحتی میتوانند خودشان را جای شخصیت قهرمان داستان بگذارند. آنها باید با دقت داستان را بخوانند تا بتوانند حدس بزنند، کدام یک از شخصیتهای کتاب مظنون اصلی است و همه آتشها از زیر سر او بلند میشود.
انتهای پیام/